پرایس اکشن ICT چیست؟ آموزش سبک ict (صفر تا صد)
درباره پرایس اکشن ict چه میدانید؟ اگر دوست دارید سرمایهگذاریها و معاملات خود را با روشهای بهتری مدیریت کنید، یکی از سبک هایی که باید درباره آن بدانید، سبک معاملاتی ict است. در این مقاله میخواهیم شما را با این روش جذاب و کاربردی آشنا کنیم. ابتدا در مورد مفهوم پرایس اکشن صحبت میکنیم و بعد از آن بررسی های دقیق تری روی سبک ict یا inner circle trader در پرایس اکشن خواهیم داشت.
پرایس اکشن چیست؟ به زبان ساده
سبک ict چیست؟
فهرست مطالب
مایکل هادلستون فردی است که سبک ICT را برای اولین بار عنوان کرد. به همین دلیل به ict مایکل نیز معروف است. هادلستون سالهای زیادی را در موسسات مالی فعالیت کرد. او یکی از افرادی بود که در موسسات مالی مختلف به تحلیل بازارهای مالی میپرداخت. با بررسیها و مشاهده رفتار موسسات مالی بزرگ و بانکها، هادلستون روشی را برای بررسی این موضوع پیدا کرد. او توانست روش خود را به بازارهای زیادی مانند فارکس وارد کند. امروزه افراد و تحلیلگران زیادی از روش او برای تحلیل استفاده میکنند.
استراتژی ict
سبک ICT یک روش معاملاتی است که در آن رفتار سرمایه گذران بزرگ (بانک ها و موسسات مالی) فعال در بازار بررسی میشود.
دلیل بررسی رفتار سرمایه گذاران بزرگ این است که آنان بازیگران اصلی بازار هستند؛ آنان هستند که پولهای بزرگی را در اختیار دارند (پول هوشمند یا smart money) و توانایی این را دارند که بازار را به هر سمتی که دوست دارند، حرکت دهند. شاید برای شما نیز اتفاق افتاده باشد که مغلوب فریب این بازیگران بزرگ شده باشید.
سبک ICT به شما کمک میکند تا رفتار آنها را ببینید، آنها را بررسی کنید و پیشبینی بهتری از روند قیمت داشته باشید. سرمایه گذاران خرد افرادی هستند که همه سرمایه آنها در دست خودشان است و معمولا به تنهایی قدرتی برای تعیین جهت بازار ندارند. سبک معاملاتی ICT قرار است به این افراد یعنی همان سرمایه گذاران خرد کمک کند تا با بانکها و موسسات مالی بزرگ، هم مسیر شوند تا بتوانند معاملات سودآوری در جهت بازار داشته باشند.
به کارگیری استراتژی ICT کمک زیادی به سرمایهگذاران خرد میکند و کار را برای افراد و سرمایهگذاران خرد آسانتر میکند تا آنها نیز بهتر تصمیم بگیرند. این سبک باعث میشود تا سرمایهگذاران خرد با رفتار بانکها و موسسات کلان همسو شوند. این روش یکی از بهترین گزینههای پیشنهادی تحلیلگران بازارهای مالی است.
آموزش پرایس اکشن ict
سبک ICT شامل برخی مفاهیم اصلی است که هر معامله گر باید بداند تا بتواند از مزیت های این سبک در معاملات خود استفاده کند. در ادامه مقاله، مفاهیم اصلی روش ICT را بررسی خواهیم کرد تا نکات کلیدی را در مورد آنها و همچنین نحوه استفاده از این مفاهیم را نشان خواهیم داد؛ با ما همراه باشید.
چرخه بازار (cycle)
چرخه حرکت بازار دارای چهار مرحله کلی است همیشه در بازار در حال تکرار است. این چهار مرحله عبارت اند از: تجمیع، باز تجمیع، توزیع و باز توزیع.
تجمیع (Accumulation)
پس از یک روند نزولی و در انتهای آن قیمت به حالت خنثی (تریدینگ رنج) در خواهد آمد. پس از این روند خنثی، قیمت یک روند صعودی جدید را آغاز میکند و به سمت بالا حرکت میکند. این اتفاق برای جمع آوری سفارشات و فعال شدن آنها برای شروع روند صعودی رخ میدهد.
باز تجمیع (Re-Accumulation)
پس از اینکه قیمت روند صعودی خود را شروع کرد، در میانه روند شاهد یک اصلاح یا روند خنثی (رِنج زدن) قیمت هستیم. این اتفاق برای جمع آوری دوباره سفارشات و فعال شدن آنها است تا قدرت و نقدینگی لازم برای ادامه دار شدن روند صعودی جمع شود.
توزیع (Distribution)
تفاوت این حرکت با حرکت قبلی در این است که روند نزولی میشود. پس از یک روند صعودی و در انتهای آن قیمت به حالت خنثی (تریدینگ رنج) در خواهد آمد. پس از این روند خنثی، قیمت یک روند نزولی جدید را آغاز میکند و به سمت پایین حرکت میکند. این اتفاق برای جمع آوری سفارشات و فعال شدن آنها برای شروع روند نزولی رخ میدهد.
باز توزیع (Re-Distribution)
به درجا زدن قیمت برای جمع آوری سفارشات گفته می شود، بعد از این درجا زدن قیمت حرکت نزولی پیدا می کند، حتما باید قبل از درجا زدن حرکت نزولی باشد. پس از اینکه قیمت روند نزولی خود را شروع کرد، در میانه روند شاهد یک اصلاح یا روند خنثی (رِنج زدن) قیمت هستیم. این اتفاق برای جمع آوری دوباره سفارشات و فعال شدن آنها است تا قدرت و نقدینگی لازم برای ادامه دار شدن روند نزولی جمع شود.
در تصویر بالا میتوانید چرخه بازار را مشاهده کنید. همان طور که می بینید قیمت کمی به صورت خنثی حرکت میکند. در اینجا معامله گران بزرگ میدانند که روند نزولی رو به اتمام است و قیمت ها بسیار ارزان است، در حالی که معامله گران خرد فکر میکنند روند نزولی همچنان ادامه دارد؛ در نتیجه، دارایی های خود را با قیمت پایین به فروش میرسانند. معامله گران بزرگ اقدام به خرید دارایی های آنان میکنند.
همین معاملات باعث ایجاد روند خنثی یا رِنج در نمودار میشود که نشان از ثبت شدن سفارشات و جمع آوری نقدینگی لازم را برای شروع حرکت جدید است؛ پس از جمع آوری نقدینگی لازم، قیمت به سمت بالا حرکت میکند. در میانه روند شاهد اصلاح یا حرکت خنثی قیمت خواهیم بود؛ زیرا در این ناحیه بسیاری از معامله گران بزرگ که ابتدای روند وارد معامله شده بودند، اقدام به خروج از معامله و نقد کردن سود های خود می کنند. پس از خروج این معامله گران و ورود معامله گران جدید باعث شروع موج جدید صعودی و ادامه دار شدن روند صعودی میشود.
هنگامی که به انتهای روند صعودی میرسیم، معامله گران بزرگ اقدام به خروج از معامله میکنند. میدانند که دیگر به انتهای روند صعودی رسیدم، اما معامله گران خرد نمیدانند که روند صعودی به انتهای خود رسیده است و وارد معامله خرید می شوند. ورود معامله گران خرد به بازار باعث فراهم شدن نقدینگی لازم جهت ثبت سفارشات معامله گران بزرگ برای کسب سود خود میشود.
در تصویر بالا نمونه های از یک چرخه کامل را در نمودار قیمتی بیتکوین مشاهده می کنید.
حرکت قیمت
بازار همیشه در حال انجام حرکات تکراری و پشت سر هم است؛ این حرکات دارای 4 حالت هستند که عبارت اند از:
- حرکت انبساطی (Expansion)= حرک شارپ بعد از کانسالیدیشن.
- اصلاح (Retracement) = حرکت اصلاحی بعد از حرکت شارپ.
- بازگشت (Reversal) = حرکت بازگشتی.
- کانسالیدیشن – رِنج زدن (Consolidation) = خنثی شدن روند قیمت.
نکته حائز اهمیت این است که بعد از کانسالیدیشن، حرکت انبساطی قیمت را داریم و بعد از حرکت انبساطی قیمت، اصلاح یا بازگشت قیمت را خواهیم داشت.
در تصویر بالا نمونه هایی از حرکات قیمت را در بازار مشاهده می کنید. قیمت ابتدا یک حرکت کانسالیدیشن داشته است؛ بعد از حرکت کانسالیدیشن، قیمت به سمت بالا حرکت کرده و حرکت شارپ خود را انجام میدهد. سپس بعد از آن اصلاح خود را انجام میدهد. در بازار اگر روند ادامه دار باشد، پس از حرکت شارپ احتمالا میتوانیم حرکت اصلاحی را ببنیم و پس از آن روند دوباره ادامه یابد. اگر در انتهای روند باشیم، پس از حرکت شارپ احتمالا میتوانیم حرکت بازگشتی را ببینیم.
فیبوناچی در سبک ICT
برای شناسایی محدوده تعادلی قیمت از فیبوناچی اصلاحی یا دو نقطه ای استفاده میشود. نحوه استفاده از این نوع فیبوناچی بدین صورت است که نقطه اول آن را روی ابتدا حرکت انبساطی و نقطه دوم آن را روی انتهای حرکت انبساطی قرار میدهیم ( تفاوتی در حرکت انبساطی نزولی و صعودی ندارد).
تعادل قیمتی (Equilibrium)
قیمت بعد از یک حرکت انبساطی، احتمال دارد که شروع به اصلاح کند و به 50% حرکت انبساطی خود برسد؛ آن ناحیه را ناحیه تعادلی میگوییم. قیمت تعادلی را میتوان با فیبوناچی بدست آورد و میتواند جای خوبی برای ورود باشد.
ارزان (Discount)
در صورتی که قیمت بعد از حرکت انبساطی خود به زیر 50% فیبوناچی آن حرکت انبساطی برسد، میگویند که قیمت در حال حاضر ارزان است.
گران (Premium)
در صورتی که قیمت بعد از حرکت انبساطی خود به بالا 50% فیبوناچی آن حرکت انبساطی برسد، می گویند که قیمت در حال حاضر گران است. در حالت کلی تفاوتی بین قیمت تعادلی، ارزان و گران در روند صعودی و نزولی نیست؛ اما اگر روند صعودی باشد، قیمت ارزان در بالا فیبوناچی 50% و قیمت گران در زیر فیبوناچی 50% خواهد بود. اگر روند نزولی باشد، قیمت ارزان در زیر فیبوناچی 50% و قیمت گران در بالا فیبوناچی 50% قرار میگیرد.
در تصویر بالا نمونههای از یک روند صعودی را مشاهده می کنید. قیمت تعادلی، قیمت گران و قیمت ارزان مشخص شده است.
در تصویر بالا نمونه ای از یک روند نزولی را مشاهده می کنید. قیمت تعادلی، قیمت گران و قیمت ارزان مشخص شده است.
نقدینگی در سبک ICT
نقدینگی از مهمترین مفهوم ها در روش ICT است. دو نوع نقدینگی وجود دارد؛ طرف خرید و فروش.
نقدینگی سمت خرید، سطحی را در نمودار نشان میدهد که خریداران حد ضرر خود را در آنجا قرار میدهند. نقدینگی سمت فروش درست برعکس است؛ سطحی را در نمودار نشان میدهد که فروشندگان حد ضرر خود را در آنجا قرار میدهند. این سطوح در بالا کف ها و سقف ها قیمتی یافت میشوند، زیرا بالا و پایین این محدودهها اغلب به عنوان مناطقی در نظر گرفته میشوند که معاملهگران حد ضرر خود را قرار می دهند؛ در نتیجه، نقدینگی بزرگی در آن محدوده ها قرار دارد که بازیگران بزرگ بازار از این محدودهها برای پر کردن سفارشات یا بستن سفارشات خود استفاده میکنند.
بازیگران بازار میدانند که سرمایه گذاران خرد، حد ضرر خود را در چه نواحی قرار داده اند؛ در نتیجه، قیمت را با سرمایه بزرگی (پول هوشمند) که در اختیار دارند به جایی میرسانند که حد ضرر آنها زده شود تا نقدینگی لازم جهت انجام معاملات خود را بدست آورند.
گاهی در بازارهای مالی ممکن است ببینیم که بانک ها پس از اینکه قیمت به مقاومت یا حمایت رسید، در سطحی که در آن بسیاری از استاپ ها قرار گرفته است، یک شکست فیک یا هانت ایجاد میکنند تا حد ضرر (استاپ) معامله گران خرد را بزنند و آنها را به اشتباه بیاندازند. با این کار میتوانند نقدینگی لازم را برای باز کردن معاملات خود بدست آورند؛ پس از باز کردن معاملات خود، قیمت در مسیری که بانک ها میخواهند به حرکت در می آید و در نقطه مقابل به دنبال نقدینگی میگردند تا معاملات خود را ببندند.
نمونههای از بهترین نقاطی که میتواند نقدینگی در آن قرار گیرد، عبارت انداز:
- بالا محدوده های مقاومتی – نقدینگی عرضه
- پایین محدوده های حمایتی – نقدینگی تقاضا
- بالا خط روند نزولی – نقدینگی عرضه
- پایین خط روند صعودی – نقدینگی تقاضا
- بالا الگو کلاسیک سقف دوقلو – نقدینگی عرضه
- پایین الگو کلاسیک کف دوقلو – نقدینگی تقاضا
در تصویر بالا نمونه ای از یک نقدینگی عرضه را مشاهده می کنید که در بالا سقف ها ایجاد شده است؛ جایی که حد ضرر فروشندگان در آنجا قرار گرفته است. قیمت از آنجا کمی بالاتر رفته و حد ضرر فروشندگان را فعال کرده است. سپس نقدینگی لازم را با فعال کردن حد ضرر معامله گران خرد، جمع آوری کرده و به سمت پایین حرکت کرده است. (در تصویر بالا نمونهای از محدوده مقاومتی که در عین حال یک نوع الگو کلاسیک سقف دو قلو است را مشاهده می کنید).
در تصویر بالا نمونه ای از یک نقدینگی تقاضا را مشاهده می کنید که در پایین کف ها ایجاد شده است؛ جایی که حد ضرر خریداران در آنجا قرار گرفته است. قیمت از آنجا کمی پایین تر رفته و حد ضرر خریداران را فعال کرده است. سپس نقدینگی لازم را با فعال کردن حد ضرر معامله گران خرد، جمع آوری کرده و به سمت بالا حرکت کرده است. (در تصویر بالا نمونه ای از محدوده حمایتی که در عین حال یک نوع الگو کلاسیک کف دو قلو است را مشاهده میکنید).
خلا نقدینگی (Liquidity Void)
خلاهای نقدینگی اهمیت زیادی دارند و اکثر اوقات در بازارهای مالی رخ میدهند. خلاهای نقدینگی که به اختصار LV خوانده میشوند، اشاره به تغییرات ناگهانی در قیمت دارند که بدون نقدینگی کافی رخ میدهند.
خلاهای نقدینگی در نمودارهای قیمتی به صورت کندل های مومنتوم (کندل های با بدنه بزرگ و سایه نسبتا کوچک) هستند که در یک جهت و بدون اصلاح حرکت میکند. در خلا نقدینگی به دلیل تغییر سریع و ناگهانی قیمت، معامله ای در یک سری قیمت ها صورت نمیگیرد. پس از رخ دادن این حرکت شارپ انتظار می رود که قیمت دوباره به جایی که این حرکت شارپ شروع شده است، برای انجام معامله و جمع آوری دوباره نقدینگی برگردد (عموما تا 50% آن برمیگردد). دلیل این حرکت شارپ و برگشت آن، خلا نقدینگی است که سبب عدم تعادل در بازار شده است.
در تصویر بالا نمونهای از خلا نقدینگی را مشاهده می کنید. معمولا بر اثر اخبار میتواند خلا نقدینگی رخ دهد.
Bos یا Bms
در یک روند صعودی می بینیم که قیمت در جهت روند حرکت میکند، سقف قبلی خود را شکسته، کف ها و سقف ها قیمتی بالاتر ایجاد میکند که نشان از وجود تقاضا در بازار است. در یک روند نزولی میبینیم که قیمت در جهت روند حرکت میکند، کف قبلی خود را شکسته، کف ها و سقف ها قیمتی پایین تر ایجاد میکند که نشان از وجود عرضه در بازار است. همانطور که متوجه شدید شکستی که در جهت روند رخ دهد را Bos یا Bms گفته میشود.
در تصویر بالا نحوه شکست در جهت روند (Bos) را مشاهده می کنید. در روند صعودی، قیمت سقف قبلی خود را میکشند؛ در روند نزولی، قیمت کف قبلی خود را میشکند.
در تصویر بالا نمودار قیمتی بیت کوین را مشاهده می کنید که قیمت یک روند صعودی را آغاز کرده است. قیمت هر بار که سقف خود را شکسته است، یک Bos ایجاد کرده است. سپس بعد از تغییر روند (choch) توانسته یک روند نزولی را ایجاد کند و با هر بار شکست کف خود، یک Bos ایجاد کرده است.
Change of Character (ChoCH)
در یک روند، قیمت در جهت روند حرکت می کند؛ اما رفته رفته به انتهای روند صعودی خود میرسد و به جای آن که شکستی در جهت روند ایجاد کند، شکستی خلاف جهت ایجاد میکند و جهت روند تغییر میکند. به عنوان مثال، در روند صعودی ببنیم که قیمت توانست کف قیمتی آخر خود را به سمت پایین بشکند، تغییر روند (ChoCH) رخ داده است، اما اگر در روند نزولی ببینیم که قیمت توانست سقف قیمتی آخر خود را به سمت بالا بشکند، تغییر روند (ChoCH) رخ داده ست.
به طور کلی دو حالت تغییر روند (ChoCH) وجود دارد که عبارت انداز:
- ChoCH Major
- ChoCH Minor
در حالت Major شاهد شکست کف یا سقف اصلی روند فعلی هستیم که پس از آن به احتمال بالا شاهد تغییر روند هستیم. در حالت Minor شاهد شکست کف یا سقف روند فعلی هستیم. این کف یا سقف شکسته شده، کف یا سقف اصلی روند نیست؛ در نتیجه، احتمالا تغییر روندی رخ نخواهد داد و صرفا شاهد یک موج اصلاحی خواهیم بود.
هنگامی که در روند صعودی، قیمت میتواند یک سقف قیمتی ایجاد کند و پس از آن یک کف قیمتی ایجاد میکند. از کف قیمتی ایجاد شده به سمت بالا حرکت میکند و سقف قیمتی قبلی خود را میشکند. پس از آن به سمت پایین حرکت میکند و کف قیمتی خود را میشکند؛ در این حالت میگوییم که یک ChoCH Major رخ داده است. پس از آن ممکن است تغییر روند را شاهد باشیم. در زمانی که یک روند صعودی رخ داده است، قیمت یک سقف قیمتی ایجاد میکند و سپس یک کف قیمتی ایجاد میکند. پس از ایجاد کف قیمتی به سمت بالا رفته ولی سقف قبلی خود را نمیشکند. سپس به سمت پایین حرکت میکند و کف قیمتی خود را میشکند. در این حالت میگوییم که یک ChoCH Minor رخ میدهد. در این حالت احتمال اینکه روند تغییر کند، بسیار کم است.
در روند نزولی به صورت برعکس رخ میدهد. در روند نزولی، قیمت میتواند یک کف قیمتی ایجاد کند و پس از آن یک سقف قیمتی ایجاد میکند. از سقف قیمتی ایجاد شده به سمت پایین حرکت میکند و کف قیمتی قبلی خود را میشکند. پس از آن به سمت بالا حرکت میکند و سقف قیمتی خود را میشکند؛ در این حالت میگوییم که یک ChoCH Major رخ داده است. پس از آن ممکن است تغییر روند را شاهد باشیم. در زمانی که یک روند نزولی رخ داده است، قیمت یک کف قیمتی ایجاد میکند و سپس یک سقف قیمتی ایجاد میکند. پس از ایجاد سقف قیمتی به سمت پایین رفته ولی کف قبلی خود را نمیشکند. سپس به سمت بالا حرکت میکند و سقف قیمتی خود را میشکند. در این حالت میگوییم که یک ChoCH Minor رخ میدهد. در این حالت احتمال اینکه روند تغییر کند، بسیار کم است.
در تصویر بالا نمونه ای از یک روند صعودی را مشاهده میکنید که قیمت توانسته سقف قبلی خود را بشکند؛ پس از آن توانسته کف قبلی خود را بشکند. در این حالت مشاهده میکنید که یک ChoCH Major رخ داده است؛ در نتیجه، کف قیمتی اصلی شکسته شده است و تغییر روند رخ داده است.
در تصویر بالا نمونه ای از یک روند صعودی را مشاهده می کنید که قیمت نتوانسته سقف قبلی خود را بشکند، اما کف قبلی خود را شکسته است. در این حالت مشاهده میکنید که یک ChoCH Minor رخ داده است؛ در نتیجه، کف قیمتی اصلی شکسته نشده است و تغییر روند رخ نداده است.
اوردر بلاک در پرایس اکشن ICT
اوردر بلاک، موقعیتی است که نشان میدهد سفارشات بانکها و موسسات در حال ثبت کردن سفارشات خود هستند. بانک ها و موسسات مالی وقتی که سفارشات خود را ثبت کردن، برخی از سفارشات آنها فعال میشود و قیمت به سمت مورد نظر آنها حرکت میکند، اما به این دلیل که تمام سفارشات آنها فعال نشده است دوباره قیمت را به آن موقعیت باز میگردانند تا کلیه سفارشات انجام شود. به طور کلی این ساده ترین حالت برای تعریف نحوه معامله بازیگران بزرگ بازار است؛ بنابراین معامله گران باید بدانند، این نهادها در بازار چطور به معامله میپردازند.
نحوه ایجاد یک اوردر بلاک در نمودار قیمتی بدین شکل است که اگر روند صعودی باشد، هنگامی که قیمت وارد موج اصلاحی میشود و به انتهای موج اصلاحی خود میرسد، آخرین کندل نزولی یا آخرین کندل صعودی ضعیف را اوردر بلاک گویند. همانطور که گفته شد پس از تشکیل اوردر بلاک، قیمت به سمت بالا حرکت می کند و زمانی که دوباره به آن ناحیه بر میگردد، زمان مناسبی برای ورود به معامله خرید است. اگر روند نزولی باشد، هنگامی که قیمت وارد موج اصلاحی میشود و به انتهای موج اصلاحی خود میرسد، آخرین کندل صعودی یا آخرین کندل نزولی ضعیف را اوردر بلاک گویند. پس از تشکیل اوردر بلاک، قیمت به سمت پایین حرکت میکند و زمانی که دوباره به آن ناحیه بر میگردد، زمان مناسبی برای ورود به معامله فروش است.
همیشه سعی کنید از اوردر بلاک هایی استفاده کنید که پس از تشکیل آن یک Bos یا Bms رخ داده است و همچنین از ابزار فیبوناچی استفاده تا بررسی کنید که آیا اوردر بلاک تشکیل شده در ناحیه ارزان فروشی یا خیر. در صورتی که در ناحیه ارزان فروشی باشد، گزینه بهتری است.
بررسی کنید که اگر در روند صعودی هستیم، زیر اوردر بلاک محدوده نقدینگی هست یا خیر. اگر در روند نزولی هستیم، بالا اوردربلاک محدوده نقدینگی هست یا خیر.
در تصویر بالا نمونه ای از یک اوردربلاک را مشاهده میکنید. ابتدا قیمت دارای یک روند نزولی بوده است، قیمت در آخرین کف خود نتوانسته کف قبلی خود را بشکند که اولین نشان از تغییر روند احتمالی است. قیمت به سمت بالا حرکت کرده و سقف قبلی خود را شکسته است که نشان از یک ChoCH Minor است. همانطور که مشاهده می کنید کف قیمتی قبلی توانسته است کف قبلی خود را بشکند، در نتیجه اگر قیمت بتواند سقف قیمتی ایجاد شده بین این دو کف را بشکند، یک ChoCH Major خواهد بود که نشان از تغییر روند احتمالی است.
پس از شکست این سقف قیمتی مهم، روند تغییر کرده است، در نتیجه به دنبال یک اوردربلاک صعودی هستیم. قیمت پس از ChoCH Major، اصلاحی انجام داده است. آخرین کندل نزولی در این اصلاح که با مستطیل مشکی مشخص شده است، یک اوردر بلاک است. پس از ایجاد این اوردر بلاک و حرکت قیمت، منتظر برگشت قیمت به این اوردر بلاک هستیم که زمان مناسبی برای ورد به معامله است. پس از برگشت قیمت به این اوردر بلاک میتوان وارد معامله خرید شد؛ نقطه ورود را بالا اوردر بلاک قرار میدهیم، حد ضرر آن را زیر اوردر بلاک و حد سود آن را میتوان حداقل در سقف قبلی قرار داد.
در تصویر بالا نمونه ای از یک اوردر بلاک را مشاهده میکنید. در روند نزولی کف ها و سقف های قیمتی از کف و سقف قیمتی قبلی پایین تر است. همان طور که مشاهده میکنید قیمت در یکی از سقف های قیمتی خود یک اوردر بلاک تشکیل داده است. آخرین کندل در موج اصلاحی که یک کندل ضعیف است را اوردر بلاک در نظر میگیریم. پس از شناسایی اوردر بلاک، قیمت به سمت پایین حرکت کرده و یک Bos تشکیل داده است. منتظر برگشت قیمت به ناحیه اوردر بلاک هستیم و در برگشت قیمت به این ناحیه میتوانیم وارد معامله فروش شویم. نقطه ورود را پایین اوردر بلاک قرار میدهیم، حد ضرر آن را بالا اوردر بلاک و حد سود آن را میتوان حداقل در کف قبلی قرار داد.
مزایا و معایب پرایس اکشن ICT چیست؟
طبیعی است که ابزارها و سبکهای مختلف در بازارهای مالی، مزایا و معایب خود را داشته باشند. در این قسمت میخواهیم برخی از مزایا و معایب مهم سبک ICT را بررسی کنیم.
برخی از مزایای پرایس اکشن ICT عبارت اند از:
- اجرای ساده در عین کاربرد زیاد
- عدم نیاز به ابزارهای پیچیده تکنیکال
- بررسی رفتارهای بازار
- بررسی نوسان قیمت و تغییرات بر اساس نقدینگی
- بررسی دقیق موقعیت زمانی یا همان سشنها (Sessions)
- بررسی دقیق نقدینگیها
برخی از معایب پرایس اکشن ICT نیز عبارتاند از:
- عدم بررسی دقیق ساختارها و رفتار قیمت
- در این روش درک درستی از شرایط کلی بازار به دست نمیآید.
- عدم ارتباط خوب مولتی تایم سطحها و نواحی
- بررسی ضعیف روابط مولتی تایم ساختارها
پرایس اکشن ICT چطور عمل میکند؟
سبک ICT رفتار بازیگران بزرگ بازار را بررسی میکند. این روش سعی دارد تا تحلیلگران را از عملکردهای موسسات و بانکهای بزرگ آگاه کند. رفتار موسساتی که میتوانند جهت بازار را تغییر دهند در سبک ICT مهم است و تمرکز این سبک نیز روی آنها قرار داده شده است. عملکرد مارکت و بازار در ساعتهای مختلف، سطوح نقدینگی، بررسی سطوح استاپلاس، اوردر بلاکها و … از ابزارهایی هستند که سبک ICT تحلیل خود را از طریق آنها انجام میدهد.
پول هوشمند که ممکن است آن را با عبارت اسمارت مانی نیز دیده باشید، چیزی است که در سبک ICT دوست داریم درباره آن اطلاع داشته باشیم. سبک ICT نمودارهای قیمت و سطوح قیمتی را بررسی میکند تا درباره ورود یا خروج پول هوشمند اطلاعاتی را به دست آورد. بعد از آن با داشتن این اطلاعات میتوان درباره آینده بازار و تحلیل آن نظراتی را ارائه کرد.
جمعبندی
پرایس اکشن به سبک ICT یکی از روشهای فوقالعاده برای درک برخی رفتارهای بازار است. این روش به شما کمک میکند تا درک بهتری از ورود یا خروج نقدینگی هوشمند داشته باشید. بازیگران بازارهای مالی ممکن است رفتاری را به دلایل خاص نشان دهند که آگاهی شما از آنها به رفتارهای مناسب شما در بازار کمک میکند. در این مقاله سعی کردیم درباره سبک ICT فارکس و کلیات این روش مطالبی را به شما آموزش دهیم. حتما از همه ابعاد روش ICT اطلاع داشته باشید و نقاط ضعف و قوت آن را قبل از استفاده بدانید.
پیشنهاد میکنم مطالعه کنید:
پرایس اکشن RTM چیست؟
اسمارت مانی چیست؟