ناحیه (zone) در سبک rtm
همان طور که می دانید، محدوده حمایت و مقاومت یکی از مهم ترین ابزار ها در تحلیل تکنیکال و تمامی سبک های پرایس اکشن است؛ اما محدوده حمایت و مقاومت در هر سبک پرایس اکشن به روشی متفاوت انتخاب و شناسایی می شود. به عنوان مثال، محدوده حمایت و مقاومت در سبک پرایس اکشن ال بروکس براساس کف ها و سقف های قیمتی مشخص می شود، در حالی که محدوده در سبک پرایس اکشن rtm براساس عرضه و تقاضا نیز مشخص می شود که به آن ها ناحیه (zone) گفته می شود. در ادامه این مقاله قصد داریم به بررسی ناحیه (zone) در سبک rtm بپردازیم؛ درصورتیکه با این سبک آشنایی ندارید، آموزش پرایس اکشن RTM را مطالعه کنید.
آموزش پرایس اکشن RTM صفر تا صد
چگونه ناحیه (zone) را در سبک rtm مشخص کنیم؟
فهرست مطالب
مشخص کردن نواحی در سبک پرایس اکشن rtm بسیار مهم است؛ زیرا این نواحی براساس عرضه و تقاضا نیز مشخص می شوند و عرضه و تقاضا اساس کار سبک rtm است. ناحیه (zone) در سبک پرایس اکشن rtm به دو دسته عرضه (supply) و تقاضا (demand) تقسیم می شود که انتظار داریم قیمت هنگام برخورد با ناحیه عرضه، کاهش و با برخورد به ناحیه تقاضا، افزایش یابد.
برای اینکه بتوانیم ناحیه (zone) در سبک پرایس اکشن rtm مشخص کنیم، ابتدا باید کندل های بیس را شناسایی کنیم و پس از آن ناحیه را براساس آن کندل ها مشخص کنیم. براساس ناحیه شناسایی شده، نقطه ورود به معامله مشخص می شود.
نکته آموزشی: در نمودار قیمتی ممکن است که تعداد بسیار زیادی ناحیه (zone) شناسایی کنیم، اما همه آن ها برای ما ارزش معامله ندارند؛ بلکه باید ناحیه های بیس از طرفی دیگر، گاهی ممکن است نواحی شناسایی شده پهن باشد که باید آن ها را به نوعی کوچک تر و بهینه تر شده کنیم تا ناحیه اصلی و معامله مشخص شود. ادامه مثال هایی را برای مشخص کردن ناحیه (zone) مشاهده می کنید.
نکته آموزشی: در دوره یا مقالات آموزشی مختلف ممکن است که نام ناحیه بیس را شنیده باشید. در واقع منظور از ناحیه بیس، همان ناحیه (zone) است که در این مقاله به آن اشاره شد.
در مثال بالا نمودار یورو به دلار را مشاهده می کنید.
ابتدا قیمت یک حرکت rally انجام داده و سپس کندل بیس تشکیل داده که براساس آن می توانیم ناحیه بیس را مشخص کنیم (ناحیه مشکی). سپس ناحیه بیس را می توانیم برای انجام معاملات بهینه کنیم (ناحیه سبز). پس از مشخص شدن ناحیه مشاهده می کنیم که قیمت حرکت Drop خود را انجام داده و ساختار RBD تکمیل کرده است. حال باید صبر کنیم تا قیمت به ناحیه سبز رنگ ما وارد شود تا بتوانیم معامله فروش خود را باز کنیم.
در مثال بالا نمودار دلار نیوزلند به دلار آمریکا را مشاهده می کنید. در این نمودار، ابتدا قیمت در یک حرکت Drop به سمت پایین حرکت کرده و سپس بعد از آن کندل های بیس تشکیل داده است (ناحیه مشکی). سپس ناحیه بیس را می توانیم برای انجام معاملات بهینه کنیم (ناحیه سبز). پس از مشخص شدن ناحیه مشاهده می کنید که قیمت به سمت بالا حرکت کرده تشکیل Rally و ساختار DBR خود را نیز تشکیل داده است. حال باید صبر کنیم تا قیمت به ناحیه سبز رنگ ما وارد شود تا بتوانیم معامله خرید خود را باز کنیم.
نکته آموزشی: ناحیه اصلی و معاملاتی را باید بدین صورت مشخص کنیم که اگر ناحیه بیس ما از جنس عرضه باشد (ساختار های DBD یا RBD)، بالا ترین سایه میان کندل های بیس و بالا ترین بدنه میان کندل های بیس را انتخاب می کنیم؛ فاصله میان دو خط را به عنوان ناحیه اصلی و معاملاتی در نظر می گیریم. اگر ناحیه بیس ما از جنس تقاضا باشد (ساختار های RBR یا DBR)، پایین ترین سایه میان کندل های بیس و پایین ترین بدنه میان کندل های بیس را انتخاب می کنیم؛ فاصله میان دو خط را به عنوان ناحیه اصلی در نظر می گیریم.
نکته مهم این است که هر ناحیه ای برای معامله مناسب نیست و باید موارد دیگری را نیز مورد بررسی قرار داد تا از اعتبار ناحیه آگاه شد. ناحیه ای که دارای اعتبار بالایی است، گزینه خوبی برای انجام معامله خواهد بود.
چگونه یک ناحیه با اعتبار بالا پیدا کنیم؟
برای اینکه یک ناحیه با اعتبار بالا انتخاب کنید، این موارد را در نظر بگیرید:
- نوع کندل های بیسی که در ناحیه ایجاد شده است: هر چه کندل های بیس دارای بدنه کوچک و سایه های بلندی باشند، ناحیه قوی تر است.
- اصیل بودن ناحیه: برای ما بسیار مهم است که ناحیه ما اصیل باشد؛ بدین معنی که ناحیه مورد نظر ما روی یک ناحیه دیگر ایجاد نشده باشد.
- تعداد کندل های بیس: هرچه تعداد کندل های بیس ایجاد شده در ناحیه کمتر باشند، ناحیه قوی تر خواهد بود.
- حرکت بعد از ایجاد ناحیه: هر چقدر که حرکت بعد از ناحیه بیس ایجاد شده شارپ تر باشد، ناحیه بیس قوی تر است.
در ادامه چند مثال را بررسی می کنیم.
مثال هایی از ناحیه در سبک RTM
در تصویر بالا نمودار usd/cad را مشاهده می کنید. قیمت یک ناحیه بیس تقاضا تشکیل داده که با رنگ مشکی مشخص شده است. ناحیه اصلی و معاملاتی (ناحیه بهینه و کوچک تر شده) را رنگ سبز نیز مشخص شده است.
بررسی ایده آل بودن ناحیه
ناحیه بیس از کندل بیس خوبی تشکیل شده که بدنه کوچک و سایه بلندی دارد. البته دقت داشته باشید که سایه نباید بیش از حد بلند باشد؛ زیرا حد ضرر معامله بزرگ می شود. تعداد کندل های بیس ناحیه کم است (فقط یک کندل). ناحیه بیس اصیل بوده و واکنشی به ناحیه بیسی در گذشته نبوده است. خروج و حرکت قیمت بعد از ناحیه بسیار پرقدرت بوده است.
با توجه به بررسی هایی که شد، متوجه شدیم که این ناحیه برای انجام معامله خرید مناسب است. در صورتی که قیمت وارد ناحیه سبز رنگ شد، می توانیم وارد معامله خرید شویم. نقطه ورود به معامله در این مثال روی خط بالایی محدوده سبزرنگ قرار می گیرد و حد ضرر خود را می توانیم روی خط پایین محدوده سبزرنگ یا محدوه مشکی قرار دهیم. البته بهتر است که حدضرر خود را کمی پایین تر (به اندازه اسپرد معامله) از آن قرار دهیم؛ زیرا در صورتی که قیمت به سمت حدضرر حرکت کرد، به دلیل اسپرد (کارمزد) معامله ما بسته نشود.
در تصویر بالا نمودار usd/cad را مشاهده می کنید. قیمت یک ناحیه بیس تقاضا تشکیل داده که با رنگ مشکی مشخص شده است. ناحیه اصلی و معاملاتی (ناحیه بهینه و کوچک تر شده) را رنگ سبز نیز مشخص شده است.
بررسی ایده آل بودن ناحیه
ناحیه بیس از کندل بیس خوبی تشکیل شده که بدنه کوچک و سایه نسبتا بلندی دارد؛ در نتیجه، حد ضرر معامله بزرگ نمی شود. تعداد کندل های بیس ناحیه کم است (فقط یک کندل). ناحیه بیس اصیل بوده و واکنشی به ناحیه بیسی در گذشته نبوده است. خروج و حرکت قیمت بعد از ناحیه نسبتا قدرتمند بوده است.
با توجه به بررسی هایی که شد، متوجه شدیم که این ناحیه برای انجام معامله خرید مناسب است. در صورتی که قیمت وارد ناحیه سبز رنگ شد، می توانیم وارد معامله خرید شویم. نقطه ورود به معامله در این مثال روی خط بالایی محدوده سبزرنگ قرار می گیرد و حد ضرر خود را می توانیم روی خط پایین محدوده سبزرنگ یا محدوده مشکی قرار دهیم. البته بهتر است که حدضرر خود را کمی پایین تر (به اندازه اسپرد معامله) از آن قرار دهیم؛ زیرا در صورتی که قیمت به سمت حدضرر حرکت کرد، به دلیل اسپرد (کارمزد) معامله ما بسته نشود.
در تصویر بالا نمودار xau/usd را مشاهده می کنید. قیمت یک ناحیه بیس عرضه تشکیل داده که با رنگ مشکی مشخص شده است. ناحیه اصلی و معاملاتی (ناحیه بهینه و کوچک تر شده) را رنگ سبز نیز مشخص شده است.
بررسی ایده آل بودن ناحیه
ناحیه بیس از کندل بیس خوبی تشکیل نشده است؛ زیرا سایه آن کمی بلند است و ناحیه اصلی ما برای معامله حد ضرر معامله بزرگی می شود. تعداد کندل های بیس ناحیه کم است (فقط یک کندل). ناحیه بیس اصیل بوده و واکنشی به ناحیه بیسی در گذشته نبوده است. خروج و حرکت قیمت بعد از ناحیه نسبتا قدرتمند بوده است.
با توجه به بررسی هایی که شد، متوجه شدیم که این ناحیه برای انجام معامله فروش نسبتا مناسب است؛ زیرا تنها نکته منفی آن بزرگ بودن ناحیه بیس و حدضرر ما است. در این حالت بهتر است که به سراغ نموداری دیگری برویم؛ اما اگر قصد معامله کردن را داریم، در صورتی که قیمت وارد ناحیه سبز رنگ شد، می توانیم وارد معامله فروش شویم. نقطه ورود در این مثال برعکس مثال های قبل می باشد، زیرا نوع معامله ما فرق کرده و یک معامله فروش می باشد؛ در نتیجه، نقطه ورود به معامله روی خط پایینی محدوده سبزرنگ قرار می گیرد و حد ضرر خود را می توانیم روی خط بالایی محدوده سبزرنگ یا محدوده مشکی قرار دهیم. البته حدضرر خود را بهتر است که کمی بالاتر (به اندازه اسپرد معامله) از آن قرار دهیم؛ زیرا در صورتی که قیمت به سمت حدضرر حرکت کرد، به دلیل اسپرد (کارمزد) معامله ما بسته نشود.
در تصویر بالا نمودار xau/usd را مشاهده می کنید. قیمت یک ناحیه بیس عرضه تشکیل داده که با رنگ مشکی مشخص شده است. ناحیه اصلی و معاملاتی (ناحیه بهینه و کوچک تر شده) را رنگ سبز نیز مشخص شده است.
بررسی ایده آل بودن ناحیه
ناحیه بیس از کندل های بیس خوبی تشکیل شده است و سایه های آن ها بلند نیست؛ در نتیجه، ناحیه اصلی ما برای معامله حد ضرر کوچک می شود. همان طور که مشاهده می کنید، تعداد کندل های بیس ناحیه زیاد است (چهار کندل) و این می تواند نکته منفی برای ناحیه بیس باشد. ناحیه بیس اصیل بوده و واکنشی به ناحیه بیسی در گذشته نبوده است. خروج و حرکت قیمت بعد از ناحیه قدرتمند بوده است.
با توجه به بررسی هایی که شد، متوجه شدیم که این ناحیه برای انجام معامله فروش نسبتا مناسب است؛ زیرا تنها نکته منفی آن تعداد بالای کندل های بیس در ناحیه بیس می باشد. در این حالت بهتر است که به سراغ نموداری دیگری برویم؛ اما اگر قصد معامله کردن را داریم، در صورتی که قیمت وارد ناحیه سبز رنگ شد، می توانیم وارد معامله فروش شویم. نقطه ورود به معامله روی خط پایینی محدوده سبزرنگ قرار می گیرد و حد ضرر خود را می توانیم روی خط بالایی محدوده سبزرنگ یا محدوده مشکی قرار دهیم. البته حدضرر خود را بهتر است که کمی بالاتر (به اندازه اسپرد معامله) از آن قرار دهیم؛ زیرا در صورتی که قیمت به سمت حدضرر حرکت کرد، به دلیل اسپرد (کارمزد) معامله ما بسته نشود.
نکته آموزشی: مشاهده می کنید که قیمت دو بار به ناحیه بیس ما برگشته است؛ اما برگشت دوم به ناحیه بیس نمی تواند گزینه مناسبی برای ورود به معامله باشد. در نمودار قیمتی ممکن است بارها و بارها مشاهده شود که قیمت به ناحیه بیس مشخص شده برای بار دوم، سوم یا بیشتر برگشته باشد؛ اما فقط برگشت اول به ناحیه بیس را باید برای انجام معامله در نظر بگیریم. در هر ناحیه بیس تعدادی سفارش خرید یا فروش وجود دارد؛ زمانی که قیمت به آن برخورد می کند، این سفارش ها فعال می شود. در برخورد اول بیشتر سفارش ها فعال می شوند و تعداد سفارش های کمتری در ناحیه باقی می ماند که در برخورد های بعدی فعال می شوند؛ در نتیجه، برخورد اول که بیشتر سفارش ها فعال می شوند، گزینه بهتری برای ورود به معامله می باشد.
سخن پایانی
در این مقاله سعی شد تا شما را با ناحیه و نحوه رسم صحیح آن آشنا کنیم. رسم صحیح کشیدن ناحیه در سبک پرایس اکشن rtm بسیار اهمیت دارد؛ زیرا در صورت رسم غیر صحیح آن ممکن معاملاتی را انجام دهیم که اشتباه باشند. همچنین، بررسی اینکه ناحیه شناسایی شده دارای اعتبار بالا باشد، بسیار تعیین کننده است. ناحیه هایی برای معامله مناسب است که هم از لحاظ رسم و هم از لحاظ اعتبار تایید شده باشد. به خاطر داشته باشید که برای شناسایی چنین نواحی ایده آلی نیاز به دانش، تخصص، تمرین و کسب تجربه است؛ اگر بدون تسلط بخواهید به انجام معامله بپردازید، ممکن است دچار ضرر های سنگین شوید.